اهل حق
غیر اهل حق که از مسائل تخصصی علمی به لحاظ متخصص آن رشته نبودن، آگاهی کامل در آن زمینه ندارند (مسلماً عیبی هم بر این اشخاص وارد نیست). چنین اشخاصی اگر از جمله ارادتمندان امثال نورعلی الهی محسوب شوند یا بدون کوچکترین اعتقادی به مسلک او به طور گذرا با آثار الحق و برهان الحق برخوردی داشته باشند گمان نمیبرند تحت لوای آنهم خداگویی و نام پیامبر و علی و ... چنین کفریاتی که گوینده را کافر و مرتد مینمایند گفته شده باشد. در لابهلای گفتارها به مطلبی برخورد میکنیم که حکایت میکند نورعلی در بیان احکام «دین ابداعی» سبک و روشی را اتخاذ کرده است که نزد مجوسی، او مجوسی است، یهود او را از امت موسی و مسیحی از پیروان مسیحبن مریم میشناسد و میپذیرد؛ در یک صفحه منکر خاتمیت میشود در صفحه دیگر ندای وامحمدا سر میدهد در فاصله چند سطر امامت را میشناسد و رد میکند. قرآن را میپذیرد و مدعی میشود آنچه نوشتهام به استناد قرآن است در جایی هم قایل به تحریف و تحذیف قرآن میگردد. براستی اگر هر خواننده فریب آن همه ادعای معاویه مآبانه و عمر و عاص گونه نورعلی را بخورد باورش نمیشود نوعلی الهی با این که مدعی اسلامیت است خاتمیت را انکار نموده و اسلام را باور نداشته باشد یا کسی ادعای تشیع دارد لکن امامت امامان را نمیپذیرد. توصیه می کنم دوستان مطالب قبلی را که با نام (حکم نورعلی در باره کفرنورعلی) در6پست نوشته شده را مطالعه کنید.
Design By : Pichak |